13 اسفند 1399 - 23:17

چرا عده ای اقتصاد کشور را شرطی نگه داشتند؟ تصویب لایحه با منشا خارجی چند درصد در اقتصاد تاثیر دارد؟ چرا نقدینگی به سمت تولید نمی رود؟

نقدینگی زیاد و عدم امنیت بهم می ریزد و هجوم به این بازارها دوباره امنیت را بهم می ریزد. می خواهم بگویم هر دو طرف یکی است و یک راه حل بیشتر ندارد که اراده دولت برای کنترل و برنامه ریزی در حمایت و جلوگیری است.
کد خبر : 8540

پایگاه رهنما:

 
کارشناسان معتقدند دولت روحانی برنامه اقتصادی روشنی را در طول 8 سال گذشته ارائه نکرده است و همه چیز را معطوف به گزینه دیپلماسی و مذاکره با غرب کرد که با عدم پایبندی غرب به تعهدات خود، دست دولت در مباحث بین المللی نیز خالی ماند. از آنجایی وضعیت معیشت مردم در اثر گرانی هر روز بدتر می شود انتظار می رفت دولت حداقل شکست در مذاکره را بپذیرد و با یک نگاه داخلی اوضاع اقتصادی را بهبود بخشد. 
چرا عده ای اقتصاد کشور را شرطی نگه داشتند؟ تصویب لایحه با منشا خارجی چند درصد در اقتصاد تاثیر دارد؟ چرا نقدینگی به سمت تولید نمی رود؟
 
در همین باره خبرنگار بصیرت با بیژن عبدی تحلیلگر مسائل اقتصادی به گفت و گو پرداخته است:

*با توجه به وضعیت اقتصادی که برای ما بوجود امده است می توان گفت آثار روانی در اقتصاد ما بیشتر از قبل دیده می شود؟
بحث روانی در اقتصاد بحث کلیدی است. در کنار همه تلاش هایی که صورت می گیرد اگر فضای روانی بهم بریزد اقتصادهای مهم و نسبتاً پایدار را می تواند به شدت تحت تاثیر قرار دهد و تخریب کند و فقط مخصوص اقتصاد ما نیست. متاسفانه سیاست هایی که این چند مدت از سوی دولتمردان اعلام شده به این امر دامن زده است.
 
یعنی گاهی مواقع می بینید تلاش بر این است اقتصاد را با انتخابات کشور امریکا شرطی کنند یا اگر فلان لایحه در مجمع تصویب شود یا اگر فلان شود یا اطلاعاتی که اعلام می شود مثلاً قیمت دلار را خود بالا نگه داشتیم بخاطر مشکلاتی که در خزانه کشور وجود داشت یا حرف های ضد و نقیضی که امروز گفته می شود و فردا بلافاصله تکذیب می شود، ماهیت روانی را بهم می ریزد و این طبیعی است.
 
اقتصاد کشور ما شرایط عادی ندارد حتی متاسفانه یک مشکل دیگه این است که دولتمردان برای آن شرایط تحریم و اینکه این شرایط ادامه دارد و دسترسی به منابع نداریم، ظاهراً هیچ برنامه درازمدتی ندارند. امیدوار هستند این تحریم ها لغو شود و بعد در بحث های انتخاباتی از آن بهره برداری سیاسی کنند.
 
این کشور را در لبه اقتصاد ژله مانند نگه داشته و اجازه تثبیت نمی دهد و هیچ تصمیم اقتصادی قاطعی گرفته نمی شود، نه فضا برای حمایت صنایع و تولید داخل باز می شود و نه انحصاراتی که تا الان موجود بود شکسته می شود و نه اصلاحات ساختاری که باید انجام شود، انجام می شود. وقتی همه اینها دست به دست هم میدهد اثرات روانی بیشتر می شود.

*با توجه به این امر اقتصاد ما شکننده است؟
این که شکننده است چند عامل در آن دخیل است و شاید مهم ترین آن نقدینگی خیلی زیادی است که طی این چند سال بخصوص 3-2 سال اخیر در جامعه تزریق شده و شبکه بانکی بدون هیچ حساب و کتابی نقدینگی تزریق کرده است و گاهی 4-3 هزار میلیارد است و این 8-7 برابر نقدینه ای بود که دولت تحویل گرفته است.
 
در طی این سال ها حجم درآمدهای ارزی ما به این میزان افزایش نداشته و نسبت ثابتی بوده و یکی دو سال است که به دلیل تشدید تحریم ها همان ها به شدت کاهش یافته است. این نقدینگی هر جا هجوم ببرد بازار را بهم می ریزد و این طبیعی است.
 
منتهی با سیاست های نابخردانه در شبکه بانکی که نرخ سود را افزایش دادند و مردم را برای خرید سهام بازار بورس تشویق کردند و یکباره عقب نشینی کردند و حتی نرخ سود بین بانکی را دستکاری کردند و بجای کنترل نقدینگی و در شبکه بانکی حبس کنند و اجازه ندهند که این نرخ وارد بازار شود متاسفانه سیاست ها به حدی ضدو نقیض بود که عملاً اعتماد عمومی را به شبکه بانکی کم کردند و این هر روز به یک گوشه هجوم می برد و اقتصاد بازار را بهم می ریزد و این بهم ریختگی  یک روز بازار بورس، بازار سکه، بازار مسکن و غیره است.

 این فضا ناشی از عدم تصمیم گیری قاطع دولت است و هیچ برنامه ای برای حمایت از تولید ملی و کاهش بعد روانی ندارد. با این فضای بهم ریخته و آشفته باز می شد این فضا را بیشتر کنترل کرد ولی این اراده وجود ندارد. چون بدنبال بهره برداری سیاسی در آستانه انتخابات هستند.
 
اگر این جور که آقای واعظی گفت احتمال دارد در شب انتخابات کاهش دهند و بعد اعلام کنند بخاطر سیاست های ما و مذاکره و تحت فشار گذاشتن مجمع برای تصویب FATF است که این بازی سیاسی است. وقتی مردم احساس کنند همه چیز روی بازی سیاسی می چرخد این فضا ناامنی تداوم می یابد.
 
این بازی سیاسی باید تمام شود و دولت برنامه شفاف برای حمایت از تولید ملی و برای حمایت از تولیدکنندگانی که خیلی مواقع اگر دولت مداخله نکند کار خود را می کنند. تولیدکنندگان التماس می کنند دولت دخالت نکند و نیازی به حمایت دولت ندارند. ارزی را که دولت تعهد کرده پرداخت کند، اگر این اتفاق بیفتد قضیه بهتر از این می شود اما در این دولت بعید می دانم اراده ای برای این کار باشد.

*نمی خواهند یا اقتصاددان در این دولت نیست؟
جریان فکری اقتصاد بحث دیگری است که نمی خواهم بدان ورود پیدا کنم. طیفی که به نام اصلاح طلب یا اصولگرا می شناسیم، هر دو از نگاه اقتصادی یکسان هستند.
 
از زمانی که دولت سازندگی، آقای هاشمی را داشتیم تا امروز جریان فکر اقتصادی یکسان است یعنی حتی در دورانی که احمدی نژاد برسرکار بود تفکر غالب اقتصادی همین تفکر امروز بود و هیچ فرقی نکرد. این جریان که تمام هم و غم آن ابزارهای پولی و یک چند ابزار بیشتر نمی شناسد و بحث شعارها شفاف است و آزادسازی و رهاسازی و عدم مداخله دولت و کوچک سازی دولت و رهاسازی نرخ ارز و کاهش تعرفه های واردات و الگوی بازار بر اساس تفکر خاص غالب بود.
 
این تفکر متاسفانه ته خط است. یعنی با این تفکر هر دولتی در آینده بیاید با هر عنوانی باشد اگر این جریان را ادامه دهد این بحران خیلی تکان نمیخورد مگر این که فکر اساسی تری کنیم که این جریانات ریشه ای حل شود.
 
بحث نظام مالیاتی باید به شکل شفاف حل شود و درآمدهای شرکت های دولتی که دو سوم بودجه را تشکیل می دهد باید مشخص شود که متاسفانه ظاهراً شفافیت ندارد و باید مشکل حل شود. بحث خلق پول در شبکه بانکی باید حل شود، بحث نوع رابطه بانک ها با مردم و پول مردم باید حل شود. مردم سود ناچیزی می برند و سهم عمده را کسانی می برند که سهم عمده دارند.
 
بحث شبکه های انحصاری که در واقع گلوگاه اقتصاد کشور را گرفته است و چند خانوار عملاً در همه چیز تمام اقتصاد را در دست دارند چه در کالاهای کشاورزی چه واردات مواد غذایی و چه مواد صنعتی و غیره خانوارهایی هستند و شکستن این انحصار هزینه دارد.
 
به شدت مقابل این مقاومت می کنند و اینها شبکه های عظیم رسانه ای در اختیار دارند و تخریب گر هستند حتی در فضاهای اقتصادی نفوذ زیادی و کلانی دارند و حمایت های پشت پرده ای که از اینها می شود نفوذ در سیاست گزاران دارند.

*بالا و پایین شدن دلار و بازار مسکن و غیره باعث نمی شود اقتصاد ما ناامن شود؟
این دوطرفه است. وقتی فضا ناامن باشد این فضاها بهم می ریزد . نقدینگی زیاد و عدم امنیت بهم می ریزد و هجوم به این بازارها دوباره امنیت را بهم می ریزد. می خواهم بگویم هر دو طرف یکی است و یک راه حل بیشتر ندارد که اراده دولت برای کنترل و برنامه ریزی در حمایت و جلوگیری است.
 
دولت نظارتی در بازارها ندارد و همه چیز رها شده است. ما یک اقتصاد رها داریم. هیچ کشور دنیا در شرایط بحران همه چیز را به امان خدا رها نمی کند. نظارت های جدی اعمال می کنند.
 
حتی کشورهایی که در اوج سرمایه داری هستند همانند امریکا، در طی چند سال امریکا چقدر در همه شرایط اقتصادی خود مداخله کرده تا سقوط شبکه بانکی نباشد، چند هزار میلیارد دلار پول به شبکه بانکی خود تزریق کرده است. انگلستان و اروپا همین طور است منتهی در کشور ما همینطور رها است.
 
اسم این را اقتصاد بازار آزاد گذاشته اند اما هیچ نظارتی روی هیچ چیزی نیست و این جای شگفتی است که این چه درکی از اقتصاد در ذهن مسئولین ما است که نشان می دهد درک ناقص و ابتدائی است که بدرد اقتصادهای قرن 15 و 16 می خورد. خشن ترین تفکر سرمایه داری متاسفانه در اقتصاد و دولتمردان ما وجود دارد. 
منبع: بصیرت

ارسال نظرات